آموزش, آموزش سئو مقدماتی

kpi چیست؟ (همه چیز درباره شاخص های کلیدی عملکرد سئو)

KPI از مهمترین بخش‌های استراتژی سئو شما به حساب می‌آید. بدون KPI، نمی‌توانید پیشرفت کمپین خود را به‌طور مؤثر پیگیری کنید و مطمئن شوید که تلاش‌های شما نتیجه داده است یا تعیین کنید که آیا در مسیر درستی برای موفقیت هستید یا خیر! این راز، پنهانی نیست که SEO برای ارائه نتایج و بازدهی به زمان نیاز دارد. اما با تنظیم KPI (شاخص های کلیدی عملکرد)، می توانید در موقعیت بهتری برای نشان دادن تأثیر استراتژی خود بر تجارت قرار بگیرید. kpi ها همچنین می توانند به شما در مدیریت انتظارات با سایر سهامداران نیز کمک کنند. kpiهای سئو باید اساس استراتژی شما را تشکیل دهند و به عنوان راهی برای اندازه گیری و گزارش موفقیت و پیشرفت عمل کنند. اما شما باید بدانید که چه چیزی را در مسیر طراحی سایت و سئو باید اندازه گیری کنید.

kpi سئو چیست؟

شاخص های کلیدی عملکرد سئو برای یک تجارت قوی که سال به سال رشد می کند، اساسی هستند. کارشناسان سئو، KPI هایی را به اشتراک می گذارند که قفل موفقیت را باز می کند. اگر از 10 سئوکار بپرسید که شاخص های عملکرد کلیدی سئو (KPI) آنها چیست، احتمالاً 10 پاسخ مختلف دریافت خواهید کرد. دلیل آن این است که KPIها موقعیتی هستند. آنها برای هر نوع کسب و کار متفاوت هستند. بر این اساس، چند KPI تعریف شده است که می‌توانند برای طیف گسترده‌ای از مدل‌های کسب درآمد آنلاین مهم تلقی شوند.

یک چیز جالب در مورد KPI این است که KPI همیشه معیارهایی نیستند که نشان دهند شما در کجا برنده هستید. آنها همچنین می توانند معیارهایی باشند که نشان می دهند کجا به بهبود نیاز است.

ساخت سایت

بسیاری از کارشناسان سئو روی معیارهای مربوط به برنده شدن و بهتر شدن آنها تمرکز می کنند تا فروش، تبدیل و سایر معیارهای برنده شدن را افزایش دهند. kpi های مرتبط با شکست نیز وجود دارد و آن‌ها می‌توانند برای شناسایی حوزه‌های جدید برای دستیابی به موفقیت مفید باشند. بنابراین، این نظرسنجی KPIهای مرتبط با موفقیت و شکست را بررسی می‌کند. کاستی‌های KPIهای محبوب را بررسی می‌کند و KPIهای اضافی را معرفی می‌کند که ممکن است به طور گسترده شناخته شده نباشند.

1. ارزش طول عمر مشتری (CLV)، از مهم ترین kpi های سئو

ارزش طول عمر مشتری (CLV) معیاری است که درآمد هر مشتری را اندازه گیری می کند. در زمینه سئو، CLV به یک کسب و کار کمک می کند تا مشخص کند کدام فعالیت های سئو بیشترین تأثیر مالی مثبت را دارد. افرادی را که معمولاً فقط روی یک مرحله از قیف تمرکز می کنند مجبور می کند بزرگتر فکر کنند و مشتری محور فکر کنند. بنابراین از نظر محتوا، CLV معمولاً به این معنی است که همه تیم ها باید در مورد کل قیف فروش، همه شخصیت ها، همه سطوح تخصص مشتریان آینده و فعلی فکر کنند.

اما این نوع استراتژی با رشد CLV به خوبی عمل نمی کند.

به طور مشابه، یک شخص PPC یا یک بازاریاب تولید تقاضا که مایل به پشتیبانی از محتوای کامل قیف در مرحله آگاهی و تا پایان راه نیست، اما باید، به خصوص برای پشتیبانی و محتوای مشتری.

آنها از سرنخ ها و تبدیل ها پول می گیرند.

ارزش طول عمر مشتری باعث می شود که آنها مجبور باشند به تمام محتوا اهمیت دهند. این باعث می شود آنها به موفقیت مشتری، تمدید، پشتیبانی و رشد سریع ویروسی اهمیت دهند.

به گفته جف، تمرکز بر CLV همه بخش‌های شرکت را وادار می‌کند تا کاری را که انجام می‌دهند در جهت رشد سال به سال شرکت انجام دهند.

2. کارایی محتوا

جف یک KPI دیگر داشت که می‌خواست به اشتراک بگذارد، و این یکی کارایی محتوا است.

کارایی محتوا یک معیار جذاب است زیرا در مورد بهینه سازی محتوا نه فقط برای موتورهای جستجو بلکه برای دستیابی به اهداف شرکت برای آن محتوا است.

جف آن را اینگونه توضیح می دهد:

KPI مورد علاقه دیگر من بهره وری محتوا است. این در مورد تعداد آیتم های محتوایی است که منتشر می کنید، تعداد آیتم های محتوایی را که به روز می کنید و/یا بهینه می کنید در مقایسه با تعداد دفعاتی که آن صفحات به اهداف و بازگشت سرمایه پیش بینی شده خود می رسند.

تیم های محتوای متوسط ​​محتوایی تولید می کنند که به 10 درصد از اهداف آنها می رسد، 10 درصد از محتوای آنها موفق است.

من تیم هایی را دریافت می کنم که 40٪ یا بیشتر کار می کنند، جایی که 40٪ یا بیشتر از محتوای آنها به اهداف مورد نظر خود می رسند. این درصد تیم های محتوای خوب را تعریف می کند.

با نگاهی دیگر، شرکتی که تیمش با بهره وری محتوا 10 درصد کار می کند، شرکتی است که 10 برابر آنچه فکر می کند برای محتوا هزینه می کند تا به اهداف خود برسد.

هزینه محتوا چقدر است؟ 400 تا 500 دلار در هر صفحه؟ آنها فقط از 10٪ از آن محتوا نتایج معنی داری دریافت می کنند.

بنابراین، هزینه موثر آنها برای هر حرکت محتوای موفق (انتشار و به روز رسانی محتوا) برای تیم متوسط ​​​​5000 دلار است.

برای تیمی که در اوج بهره وری محتوا کار می کند، هزینه ای در حدود 2500 تا 3000 دلار برای دستیابی به اهدافشان است.

با استفاده از Content Efficiency به عنوان KPI، این زمانی است که مردم واقعاً شروع به بهبود استراتژی محتوای خود و انتقال به تصمیم‌گیری مبتنی بر داده‌ها برای ایجاد و به‌روزرسانی می‌کنند.

کارایی محتوا یکی از ارزش‌های پیشنهادی اصلی MarketMuse است. معیارهای سختی شخصی شما می دانید که چه چیزی بسازید و چقدر باید سرمایه گذاری کنید تا تأثیر بگذارید.

3. میانگین زمان نامزدی

در مرحله بعد از کسی که در تجزیه و تحلیل تخصص دارد، کیل لارکین، در مورد KPIها پرسیدم.

Kayle یک مشاور تجزیه و تحلیل و SEM برای سایت های B2B و تجارت الکترونیک در ایالات متحده، کانادا، اروپا و آسیا، و همچنین یک نویسنده محتوا در اینجا در ژورنال موتور جستجو است.

او در مورد KPI موجود در Google Analytics 4 به اشتراک گذاشت که تعامل کاربر با یک وب سایت را ردیابی می کند، چیزی که اندازه گیری دقیق آن می تواند دشوار باشد.

کیل به اشتراک گذاشت:

GA4 (Google Analytics 4) توانایی ما را برای اندازه‌گیری اینکه آیا کاربر با وب‌سایت درگیر است یا خیر، بهبود بخشید.

میانگین زمان تعامل، میانگین مدت زمانی را که سایت در مرورگر کاربر تمرکز کرده است را به ما می گوید. این بدان معناست که کاربر به احتمال زیاد به آن نگاه کرده است.”

4. اهداف تبدیل بر اساس معیارهای درصدی

کیل در ادامه توصیه کرد که KPIها را به عنوان معیارهای مبتنی بر درصد بررسی کنید:

«مهم ترین KPI تبدیل/اهداف است. که فقط باید چیزی باشد که شرکت شما را به درآمد برساند.

با این حال… فراموش نکنید که اهداف را براساس معیارهای مبتنی بر درصد نگاه کنید، نه صرفاً مقادیر خام رویداد.

زیرا اگر ترافیک شما در حال افزایش باشد طبیعتا تعداد اهداف نیز افزایش می یابد.

اما، اگر نرخ تبدیل هدف (بیان شده به صورت درصد) در حال کاهش باشد، شاید کمپین ارگانیک آنقدر که می‌توانست کارآمد نباشد.

یا، از طرف دیگر، شاید ترافیک در حال کاهش است، اما نرخ تبدیل هدف در حال افزایش است، زیرا شما تمرکز بهتری دارید/با مخاطبان هدف خود صحبت می کنید.

این دو KPI اصلی از یک “آیا این استراتژی ارگانیک در طول زمان عملکرد خوبی دارد؟” نظر.

5. KPIهای مشاهده دقیق جستجو

بعد، من از سیندی کروم پرسیدم، و او دو KPI را که متعلق به شرکتش، MobileMoxie است، به اشتراک گذاشت.

KPIهایی که او به اشتراک گذاشت، بهبودهایی برای ارزیابی دقیق نمایان بودن جستجو هستند.

اکثر گزارش های رتبه بندی جستجو بر اساس مدل قدیمی 10 پیوند آبی کار می کنند. اما، نتایج جستجو دیگر 10 پیوند آبی نیستند، بلکه تکامل یافته اند.

سیندی نشان می‌دهد که چگونه KPIهای دقیق‌تری برای ردیابی وجود دارد که ایده بهتری از دیده شدن جستجو به دست می‌دهد.

سنجه‌های سیندی به اشتراک گذاشته شده است که نمای دقیق‌تری از صفحات نتایج موتور جستجو (SERP) ارائه می‌کند:

در MobileMoxie، ما بیشتر و بیشتر به دنبال معیارهایی هستیم که داستان SERP را بیان می‌کنند – به ویژه در مورد شرایط مهم.

ما می دانیم که رتبه بندی در “موقعیت 1” مانند گذشته نیست، بنابراین در مجموعه ابزار خود به مواردی نیز نگاه می کنیم که اطلاعات بیشتری در مورد رتبه بندی به ما می دهند، مانند “Pixels from the Top”.

ما همچنین “رتبه سنتی” را با “رتبه واقعی” مقایسه می کنیم.

رتبه سنتی همان چیزی است که سئوکاران به استفاده از آن عادت دارند، که مواردی مانند PPC، نمودار دانش و سایر دارایی های گوگل را در SERP ها حذف می کند.

بنابراین، کاری که ما انجام می‌دهیم این است که رتبه سنتی را با رتبه واقعی مقایسه کنیم، که همه چیزهایی را در SERP که می‌توانند رتبه‌بندی ارگانیک را پایین بیاورند، از جمله PPC، نمودار دانش، پاسخ‌ها و سایر عناصر گوگل در جستجو را محاسبه می‌کند.

این مقایسه در مورد ارزش هر رتبه و میزان قابل مشاهده بودن موقعیت جستجو برای جستجوگر بیشتر به ما می گوید.

6. نمایان بودن نام تجاری در KPIهای جستجو

سیندی در مرحله بعد معیار دیگری را به اشتراک گذاشت که دیده شدن نام تجاری را به گونه ای دنبال می کند که شامل تمام دارایی های یک برند، به ویژه دارایی های برند خارج از سایت می شود.

ما همچنین شروع کرده‌ایم که به نمایندگی کلی یک برند در نتایج جستجو اهمیت بیشتری می‌دهیم.

این شامل این است که چه مقدار از SERP تحت تسلط دارایی های برند است، از جمله محتوای موجود در سایت اصلی، و همچنین سایر محتواها، مانند نمایه ها و پست های رسانه های اجتماعی، ویدیوهای YouTube، تصاویر، نتایج نمودار دانش، و هر چیز دیگری که می تواند خوب باشد. نمایندگی برند و کمک به افزایش فروش و آگاهی.

سال‌هاست که سئوکارها محتوای خارج از سایت را بهینه می‌کنند و ما می‌خواهیم آنها نیز برای این کار اعتبار دریافت کنند.

دارایی های بهینه سازی شده خارج از سایت مفید هستند زیرا رقبا را از SERP ها دور می کنند.

بنابراین، امتیازی ایجاد کردیم که آن را MoxieScore می‌نامیم، که نشان‌دهنده میزان مالکیت یک SERP است.

همه اینها KPIهای مهمی هستند که اکنون بیش از هر زمان دیگری به آنها اهمیت می دهیم.”

7. کاربران جدید و بازگشتی به عنوان KPI

جیم هجر، یکی از میزبانان پادکست محبوب Webcology، برداشت جالبی در استفاده از کاربران جدید و بازگشتی به عنوان KPI برای بهینه سازی صفحات وب برای تبدیل بیشتر، به ویژه برای وب سایت های B2B داشت.

بسیاری از KPIها موقعیتی هستند و به نوع سایت و بازدیدکنندگان بستگی دارند. این ایده در مورد کاربران جدید و بازگشتی به عنوان KPI از این نظر تفاوتی ندارد.

جیم آن را اینگونه توضیح می دهد:

«بیشتر ما مشتریانی با معیارهای موفقیت متفاوت داریم، اما هر یک از این معیارها یک چیز مشترک دارند، بازدیدکننده سایت باید یک اقدام خاص، یک رویداد تبدیل، معمولاً از طریق یک کلیک انجام دهد.

درک اینکه چگونه کاربران به رویداد تبدیل می‌رسند برای سوق دادن کاربران بیشتر به سمت تبدیل‌ها ضروری است.

Google Analytics، Google Search Console و Bing Webmaster Tools می توانند معیارهای رویداد نسبتا خوبی را به ما ارائه دهند که ارزش صفحه را در رابطه با آن نقاط تبدیل نشان می دهد.

در گوگل آنالیتیکس، تفکیک کاربران سایت به بخش های جدید و بازگشتی آسان است.

این یک دید بسیار متفاوت از اینکه کدام صفحات در یک سایت برای کدام بخش از بازدیدکنندگان ارزشمندتر هستند را ارائه می دهد.

کاربران بازگشتی تمایل به تبدیل با نرخ بسیار بالاتری نسبت به کاربران جدید دارند، حتی اگر کاربران جدید به شدت بیشتر از کاربران بازگشتی باشند.

کاربران جدید و کاربران بازگشتی تمایل دارند از صفحات فرود مختلف وارد وب سایت شوند.

دانستن اینکه کاربران جدید احتمالاً برای کشف از سایت بازدید می‌کنند و کاربران بازگشتی اغلب برای تبدیل از آن بازدید می‌کنند، و یادگیری اینکه هر بخش در سفر تبدیل خود از کدام صفحه‌ها عبور می‌کند، به سئوکاران کمک می‌کند محتوایی را تولید کنند که بهتر با هدف بازدیدکنندگان سایت مطابقت داشته باشد.

ممکن است با مشاهده هر KPI در حین تقسیم بندی بین بازدیدکنندگان جدید و بازگشتی شگفت زده شوید. از زمانی که این کار را انجام می‌دهم، متوجه شده‌ام که اقدامات هر بخش چقدر متفاوت است.”

به گفته جیم، با نگاه کردن به بازدیدکنندگان سایت به عنوان یک KPI و تقسیم ترافیک به بازدیدکنندگان جدید و بازگشتی، می توان دید بهتری در مورد اینکه کدام کاربران ارزشمندتر هستند و چرا.

8. میانگین زمان حضور در سایت – یک هشدار

میانگین زمان در سایت مانند یک KPI بی‌معنا برای سنجش اثربخشی محتوا در صفحات وب مختلف به نظر می‌رسد.

اما در واقع محدودیت‌هایی وجود دارد که باید در مورد این KPI بدانید که باید قبل از استفاده از آن به عنوان راهی برای سنجش موفقیت تعامل یا عدم موفقیت محتوای وب‌سایت در نظر گرفته شوند.

جف کویل این را به اشتراک گذاشت:

میانگین زمان در سایت می‌تواند کمی گمراه‌کننده باشد، زیرا اگر پرش‌ها را حذف نکنند، داده‌ها وحشتناک است.

از کایل لارکین، کارشناس تجزیه و تحلیل در مورد آن پرسیدم، و او هشدار داد که میانگین زمان در سایت باید با داده‌ها قبل از استفاده از آن به عنوان KPI توجیه شود.

کایل گفت:

«من از میانگین زمان در سایت به عنوان KPI استفاده نمی‌کنم، بنابراین باید ببینم چگونه پرش‌ها را حذف می‌کنند.

حدس می‌زنم این یکی از آن‌هایی است که کجا و چرا چیزها هستند، زیرا خیلی موقعیتی است.

شاید اگر یک سایت وابسته بود؟ جایی که می خواهید مردم در صفحه شما وقت بگذارند.

شاید اگر آنها متوجه شده باشند که افرادی که بین زمان X و Z سپری می کنند نرخ تبدیل افزایش یافته است؟

در غیر این صورت، می‌پرسم چرا این یک KPI است؟ این چگونه به اهداف تجاری دست می یابد؟»

9. درآمد در هر هزار (RPM) و میانگین موقعیت

درآمد به ازای هر هزار (RPM) راهی برای محاسبه میزان ارزش ترافیک شما، به ویژه برای وب سایت های پشتیبانی شده از تبلیغات است.

و میانگین موقعیت یک معیار رتبه بندی کلمات کلیدی است که توسط کنسول جستجوی گوگل ارائه شده است.

هر دوی این KPIها می توانند برای شناسایی کلمات کلیدی و صفحات وب که نیاز به بهبود دارند با هم کار کنند. این یکی از مواردی است که در آن دو معیار با هم کار می‌کنند و می‌توانند بینش بهتری به دست آورند.

RPM KPI

من از این KPI به صورت مجزا برای تعیین اثربخشی یک صفحه وب استفاده نمی کنم. اما، این یک راه خوب برای اندازه‌گیری تغییرات در طول زمان برای ارزیابی تأثیر تغییر در یک صفحه وب بر درآمد است.

می‌توانید کارهایی مانند سریع‌تر کردن یک صفحه وب یا جابه‌جایی در نوع دیگری از واحدهای تبلیغاتی را انجام دهید و از طریق RPM KPI تصور کنید که این تغییر چقدر خوب یا ضعیف بر درآمد تأثیر می‌گذارد.

یک صفحه راهنمای Google AdSense آن را اینگونه توصیف می کند:

«درآمد به ازای هر 1000 نمایش (RPM) نشان‌دهنده درآمد تخمینی است که شما برای هر 1000 نمایش دریافتی کسب می‌کنید.

RPM نشان دهنده میزان درآمد واقعی شما نیست. بلکه با تقسیم درآمد تخمینی شما بر تعداد بازدید از صفحه، نمایش‌ها، یا درخواست‌هایی که دریافت کرده‌اید، محاسبه می‌شود و سپس در 1000 ضرب می‌شود.

درآمد به ازای هر هزار ممکن است به نظر یک KPI SEO نباشد، اما درآمد حاصل از تبلیغات را می توان از طریق معیار RPM تا SEO ردیابی کرد.

کلمات کلیدی و انتخاب های ترافیکی که در سمت SEO انجام می شود، عملکرد در سمت درآمد را تعیین می کند.

به عنوان مثال، یک رویکرد رایج سئو، تمرکز بر کلمات کلیدی پربازدید است.

اما برخی از کلمات کلیدی با ترافیک بالا هدفی مرتبط با فروش ندارند و این می تواند در یک متریک RPM کمتر منعکس شود.

باارزش ترین کلمات کلیدی برای مناقصه، برای اهداف تبلیغاتی، آنهایی هستند که قصد فروش قوی دارند.

معیار RPM نقطه شروع خوبی برای ارزیابی این است که کدام دسته از موضوعات ترکیب خوبی از ترافیک و درآمد بالایی دارند.

KPI موقعیت متوسط

این یک معیار کنسول جستجوی گوگل است که میانگین موقعیت یک عبارت کلیدی را در نتایج جستجو نشان می دهد.

گوگل این معیار را به این صورت تعریف می کند:

“موقعیت میانگین [فقط نمودار]-

میانگین موقعیت بالاترین نتیجه از سایت شما.

بنابراین، برای مثال، اگر سایت شما سه نتیجه در موقعیت های 2، 4 و 6 داشته باشد، موقعیت به عنوان 2 گزارش می شود.

اگر پرس و جوی دوم نتایج را در موقعیت های 3، 5 و 9 برگرداند، میانگین موقعیت شما (2 + 3)/2 = 2.5 خواهد بود. اگر ردیفی از داده ها هیچ نمایشی نداشته باشد، موقعیت به صورت خط تیره (-) نشان داده می شود، زیرا موقعیت وجود ندارد.

KPI ها تمایل دارند بر جایی که یک وب سایت برنده است تمرکز کنند. و اگر KPI “به اندازه کافی برنده” نباشد، تلاش برای بهبود نمرات KPI انجام می شود.

اما KPIهایی که عملکرد پایینی را نشان می دهند نیز می توانند مفید باشند.

برای گزارش موقعیت میانگین کنسول جستجوی گوگل، کلمات کلیدی در پایین اهدافی را برای افزایش ترافیک و گسترش دید جستجو ارائه می کنند.

اولین قدم این است که کلمات کلیدی کم کارایی را با صفحات وب تطبیق دهید تا ببینید آیا صفحه به یک پاراگراف اضافی برای گسترش یک موضوع نیاز دارد یا شاید یک صفحه وب جدید ضروری است.

اگر گوگل فکر می کند وب سایت شما برای یک کلمه کلیدی خاص مرتبط است اما به اندازه کافی مرتبط نیست که آن را در صفحه یک از نتایج جستجو نشان دهد، ممکن است نشانه این باشد که وب سایت شما قبلاً یک انگشت در صفحه یک از SERP های آن کلمه کلیدی دارد.

کلمات کلیدی فهرست شده در پایین گزارش موقعیت متوسط ​​می توانند الهام بخش ایده های جدید برای افزایش دید جستجو باشند.

KPIهای برتر SEO

مفهوم KPIهای برتر SEO به نظر من تکرار نشدنی است زیرا هر مدل کسب و کار اهداف متفاوتی دارد. به همین دلیل است که من (و دیگران) می گوییم که KPI ها موقعیتی هستند.

کارشناس تجزیه و تحلیل بازاریابی و قاضی جوایز جستجوی کانادایی، آلن کنچت، مشاهده می‌کند که چون هر کسب‌وکاری متفاوت است، هر کسب‌وکاری باید KPI خود را بر اساس اهداف خاص خود تدوین کند.

آلن به اشتراک گذاشت:

“بدانید از سایت خود چه می خواهید، سپس آن موفقیت را بسنجید. ببینید آیا این موفقیت‌ها با همان سرعت یا سریع‌تر از موفقیت سئوی شما بهبود می‌یابند.»

این نه KPI برتر قرار نیست KPIهای برتر مطلق باشند. آنها برتر هستند زیرا ارزش توجه و الهام بخشی برای توسعه KPIهای خود را دارند که برای تجارت شما مرتبط هستند.

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….

1. ROI

تقریباً برای هر کسب و کاری، هدف نهایی استراتژی سئو، بازگشت سرمایه است. و چه این سرمایه گذاری در یک تیم و منابع داخلی یا یک آژانس باشد، به این معنی است که بیشتر از هزینه ای که خرج می کنید، پول برگشت می دهید.

ردیابی بازگشت سرمایه (ROI) از فعالیت‌های سئوی شما بسیار مهم است به این دلیل ساده که بهترین معیار موفقیت است – پولی که در بانک خرج می‌کنید بیشتر است. اما به یاد داشته باشید که مشاهده ROI ممکن است زمان ببرد، اغلب شش تا ۱۲ ماه یا بیشتر.

بدانید که هدف بازگشت سرمایه (ROI) شما کجاست، و می توانید عملکرد خود را به طور منظم با این میزان اندازه گیری کنید، درک کنید و در مورد نحوه بهبود آن گزارش دهید.

شما می توانید ROI را بر اساس سرمایه گذاری خود در سئو و درآمد حاصل از کانال اندازه گیری کنید.

2. تبدیل (فروش و سرنخ)

در حالی که بازده مالی KPI کلی است که بسیاری از کسب و کارها روی آن کار می کنند، ناگزیر برای مشاهده بازده زمان می برد. و به همین دلیل، شما نباید به ROI تنها متکی باشید.

اندازه‌گیری و ردیابی تبدیل‌های ارگانیک (اعم از فروش، سرنخ، یا هر دو بسته به راه‌اندازی کسب‌وکار شما) راهی محکم برای نشان دادن موفقیت است. پس از همه، افزایش در تبدیل های ارگانیک به راحتی می تواند به تلاش های شما نسبت داده شود.

فقط مطمئن شوید که قبل از شروع کار بر روی یک کمپین، معیار تبدیل را بدانید. در غیر این صورت، نشان دادن افزایش نسبت به آنچه قبلاً ایجاد شده بود برای شما دشوارتر خواهد بود.

یک توصیه این است که میانگین تبدیل های ایجاد شده در سه ماه قبل از شروع کمپین خود را در نظر بگیرید و از آن به عنوان معیاری برای اندازه گیری رشد استفاده کنید.

می‌توانید تبدیل‌ها را در Google Analytics دنبال کنید، اهداف تبدیل سرنخ و گزارش تجارت الکترونیک را برای ردیابی فروش بر اساس کانال اندازه‌گیری کنید.

3. دید ارگانیک

با بازگشت به نقطه ای که برای دیدن بازده مالی از SEO زمان می برد، یک KPI محکم که می توانید آن را پیگیری و اندازه گیری کنید تا رشد ثابتی را نشان دهید، دید ارگانیک است. و شما می توانید از دو طریق این موضوع را اندازه گیری و گزارش دهید.

اول، نمایش رشد تعداد بازدیدها از کنسول جستجوی گوگل.

این بهترین راه برای نشان دادن رشد مداوم در دید است، با توجه به اینکه نمایش‌ها جستجوهایی را نشان می‌دهند که سایت شما برای آنها قابل مشاهده بوده است، حتی اگر منجر به کلیک نشده باشد. به طور معمول، به این دلیل است که شما شاهد افزایش در کلمات کلیدی رتبه‌بندی شده‌اید، اما این کلمات در موقعیت‌های رانندگی ترافیک (هنوز) نیستند.

در هر صورت، افزایش برداشت‌ها، افزایش دید ارگانیک و معیار بزرگی از رشد مداوم را نشان می‌دهد.

همچنین می‌توانید با نگاه کردن به روندهای کلمات کلیدی در ابزار تحقیق ارگانیک در Semrush، افزایش دید ارگانیک را نشان دهید، جایی که می‌توانید ببینید چگونه دید شما برای همه کلمات کلیدی نمایه‌شده، از جمله آنهایی که در موقعیت‌های پایین‌تر قرار دارند، تغییر کرده است.

4. جلسات ارگانیک

رشد برداشت‌های ارگانیک باید منجر به افزایش جلسات ارگانیک شود و اینجاست که می‌توانید تأثیر واقعی استراتژی سئو خود را نشان دهید.

هنگامی که تلاش‌های شما تأثیرگذار می‌شوند، یکی از معیارهای کلیدی که روی آن تأثیر می‌بینید، جلسات ارگانیک (ترافیک) است.

نمایش‌ها منجر به ترافیک می‌شوند و ترافیک به تبدیل تبدیل می‌شود. و وقتی به این شکل به آن نگاه می‌کنید، مشاهده افزایش جلسات ارگانیک نقطه‌ای است که در آن واقعاً متوجه بهبود ROI SEO خود می‌شوید.

اندازه‌گیری جلسات ارگانیک در Google Analytics بسیار ساده است. اما، برای ردیابی شاخص های کلیدی سئو، توصیه می کنیم بر روی داده های کنسول جستجوی گوگل تمرکز کنید، زیرا به شما امکان می دهد جستجوهای برند را حذف کنید و کلیک های ارگانیک را برای عبارات غیر مارک به صورت مجزا مشاهده کنید.

این مهم است تا اطمینان حاصل شود که داده‌های شما توسط فعالیت‌های برند که باعث افزایش جستجوهای برند می‌شوند، منحرف نمی‌شوند.

برای انجام این کار، به گزارش عملکرد بروید و دکمه +جدید را در بالای صفحه خود فشار دهید، جایی که می‌توانید با انتخاب «پرسش‌های فاقد حاوی»، نام تجاری خود را فیلتر کنید. نام برند خود (و تغییرات آن) را وارد کنید. عملکرد ترافیک غیر مارک را مشاهده خواهد کرد

نکته کلیدی که هنگام تجزیه و تحلیل جلسات ارگانیک باید به آن توجه کرد، فصلی بودن است، اطمینان حاصل کنید که سال به سال را به جای ماه به ماه مقایسه می کنید تا لایک را با لایک مقایسه کنید و هرگونه نوسانات فصلی در تقاضا را در نظر بگیرید.

برای انجام این کار، حباب تاریخ را در بالای صفحه خود بزنید، “مقایسه” را انتخاب کنید و دوره ترجیحی خود را انتخاب کنید.

5. ترافیک مارک دار در مقابل ترافیک غیر برند

در حالی که می‌خواهید جستجوهای مارک‌دار را برای تجزیه و تحلیل تأثیر واقعی تلاش‌هایتان بر ترافیک ارگانیک حذف کنید، معیار کلیدی دیگر موفقیت و پیشرفت، تغییر در درصد تقسیم ترافیک غیر مارکی است که سایت شما دریافت می‌کند.

ترافیک برند معمولاً یا بر اساس دانش قبلی از یک تجارت یا توصیه شخص دیگری هدایت می شود. شاید یک جستجوگر تبلیغات شما را در رسانه های اجتماعی دیده باشد، آخرین کمپین روابط عمومی شما را دیده باشد، یا حتی شما را در یک رویداد ملاقات کرده باشد. آنچه در اینجا مهم است این است که جستجوگر قبلاً درباره شما می دانسته است.

در حالی که این به وضوح به این معنی است که یک کانال بازاریابی به خوبی کار می کند، معمولاً این ترافیکی نیست که بتوانید مستقیماً به فعالیت های SEO خود نسبت دهید.

ترافیک بدون برند معمولاً افرادی است که به دنبال کلمات کلیدی در اطراف محصولات یا خدمات شما هستند که شما برای آنها رتبه برجسته ای دارید. به عبارت دیگر، ترافیک جستجوگرانی که احتمالاً قبل از اینکه شما را در رتبه بندی SERP ببینند، با کسب و کار شما آشنا نبودند.

و باید تقسیم ترافیک مارکدار و غیر مارک را اندازه گیری کنید، چیزی که به راحتی می توانید با استفاده از ابزار تحقیقات ارگانیک Semrush مشاهده کنید:

6. رتبه بندی کلمات کلیدی

در حالی که ممکن است رتبه بندی کلمات کلیدی به اندازه برخی از معیارهای دیگر ذکر شده در اینجا مهم نباشد، مطمئناً کاربرد خود را دارند، و ما قویاً توصیه می کنیم که نحوه رتبه بندی کلمات کلیدی هدف اصلی خود را در SERP ها پیگیری کنید.

اگر حتی به پنج سال قبل نگاه کنیم، رتبه بندی ها نشان می دهد که موفقیت هر کمپین سئو چقدر اندازه گیری می شود.

بنابراین، چه چیزی تغییر کرد؟ جستجوی معنایی

در گذشته، بیشتر کسب‌وکارها تعداد انگشت شماری از کلمات کلیدی را دنبال می‌کردند و موفقیت استراتژی خود را به آن وابسته می‌کردند. واقعیت این است که امروزه، یک صفحه محتوا می تواند برای صدها (گاهی اوقات هزاران) کلمه کلیدی مختلف رتبه بندی کند. و این به معنای فراموش نکردن جستجوی شخصی‌شده است – به این معنی که جستجوگران مختلف می‌توانند نتایج متفاوتی را برای برخی از پرس‌و‌جوها ببینند.

بیایید به مثالی از کلمات کلیدی مختلف نگاه کنیم. گزارش موقعیت ها در ابزار تحقیقات ارگانیک به شما امکان می دهد کلمات کلیدی را ببینید که یک صفحه برای آنها رتبه بندی می کند. به عنوان مثال، در زمان نگارش این مقاله، رتبه ۷۹ کلیدواژه را دارد. فقط به تغییرات نگاه کنید:

ردیابی کلمات کلیدی

ردیابی رتبه بندی کلمات کلیدی کاملاً اندازه گیری قبلی نیست، اما همچنان برای نشان دادن پیشرفت بسیار مفید است. به هر حال، مشاهده افزایش رتبه کلمات کلیدی اصلی شما در نهایت به این معنی است که استراتژی شما شروع به بازدهی می کند.

می توانید از ابزار Position Tracking برای پیگیری نحوه رتبه بندی کلمات کلیدی اصلی خود در SERP استفاده کنید.

7. بک لینک ها

بک لینک ها یکی از فاکتورهای برتر رتبه بندی گوگل هستند و هیچ نشانه ای از تغییر آن به این زودی وجود ندارد. شما باید از سلامت فعلی پروفایل پیوند خود، هم از نظر مشاهده لینک های جدیدی که به دست می آورید، و هم از نظر مشکلات مرتبط با پیوندهای سمی که ظاهر می شوند، بدانید.

معیارهای پیوندی که باید اندازه گیری کنید عبارتند از:

  • تعداد کل بک لینک ها
  • تعداد کل دامنه های ارجاع دهنده
  • فراوانی پیوندها از دست رفته است
  • تعداد لینک های به دست آمده
  • لینک های سمی
  • می توانید همه اینها را با ابزارهای بک لینک آنالیز و حسابرسی بک لینک Semrush دنبال کنید.

اما در انزوا، اینها به اندازه ای که می توانند معنی ندارند، زیرا شما اعداد را در متن مشاهده نمی کنید. شما همچنین باید پروفایل پیوند خود را با نزدیکترین رقبای خود مقایسه کنید، و دوباره، می توانید این کار را با اجرای دامنه آنها از طریق ابزار انجام دهید.

8. CTR ارگانیک

CTR (نرخ کلیک) یک فاکتور رتبه بندی مستقیم تایید شده نیست. اما واقعیت این است که هرچه CTR ارگانیک شما بهتر باشد، هرچه افراد بیشتری روی لیست شما در SERP کلیک کنند، ترافیک بیشتری را به صفحات خود هدایت می کنید.

شما باید این را هم در سطح صفحه و هم در سطح پرس و جو دنبال کنید.

CTR یک معیار ساده است که درصد افرادی را نشان می دهد که پس از اینکه جستجوی آنها باعث ایجاد نمایش در صفحه شما می شود، روی صفحه شما کلیک می کنند – هر چه بیشتر، بهتر.

جایی که CTR ارگانیک واقعاً مهم می شود، کمک به شما برای تعیین میزان مرتبط بودن تگ عنوان و توضیحات متا (عناصری که در SERP ها نشان داده می شوند) در رابطه با یک پرس و جو است.

باز هم، این نیاز به زمینه دارد، و میانگین CTR که هر موقعیت می تواند انتظار دریافت داشته باشد، این است:

CTR خود را با این مقایسه کنید، و به سرعت خواهید دید که آیا از میانگین عملکرد بهتری دارید یا کاری برای انجام دادن دارید.

می‌توانید CTR صفحات و پرسش‌های خود را در کنسول جستجوی Google در گزارش عملکرد تجزیه و تحلیل کنید.

9. نرخ پرش

نرخ پرش معیار مهمی است که نشان می دهد آیا محتوای شما با افرادی که در صفحه قرار می گیرند را جذب می کند یا خیر و همچنین می تواند راهی عالی برای درک میزان مرتبط بودن آن با جستارهای جستجویی باشد که برای آنها رتبه بندی شده است.

نرخ پرش بالا معمولاً به این معنی است که صفحه توجه کاربران را به خود جلب نمی کند، یعنی فرصت های از دست رفته برای تبدیل این ترافیک به تبدیل. و گاهی اوقات، فقط تغییرات کوچکی لازم است تا بهبود قابل توجهی را مشاهده کنید، اما اگر به طور منظم آن را ردیابی نکنید، ممکن است فرصت را متوجه نشوید.

می‌توانید نرخ پرش سایت و صفحات خود را در Google Analytics در قسمت Behavior → Site Content → All Pages مشاهده کنید.

10. میانگین زمان در صفحه

هر چه کاربر مدت زمان بیشتری را در یک صفحه بگذراند، بیشتر درگیر می شود. و هر چه کسی درگیرتر باشد، شانس تبدیل شدنش بیشتر است.

بنابراین، شما باید میانگین زمان در صفحه را برای سایت خود اندازه گیری کنید، چه در سطح سایت و چه در سطح صفحه، و در صورت مشاهده مدت زمان کم، راه هایی برای افزایش این زمان در نظر بگیرید.

می‌توانید این مورد را در Google Analytics در قسمت Behavior → Site Content → All Pages دنبال کنید.

11. مسائل مربوط به پوشش

هنگامی که به عنوان “خطاهای خزیدن” نامیده می شود، کنسول جستجوی گوگل به شما امکان می دهد هر گونه مشکل پوششی که سایت شما از آن رنج می برد را تجزیه و تحلیل کنید.

و به طور معمول، اینها شامل

خطاهای سرور 5xx
خطاهای 4xx
ناهنجاری های خزیدن
صفحات Noindex
خزیده شده—در حال حاضر نمایه نشده است
کشف شده – در حال حاضر نمایه نشده است
تکراری، URL ارسال شده به عنوان متعارف انتخاب نشده است
توسط robots.txt مسدود شده است
+ بیشتر

ردیابی منظم این مسائل به عنوان یک KPI می تواند به شما کمک کند تا از چیزهایی که می تواند به مشکلات خزیدن یا نمایه سازی گسترده تر اشاره کند، در راس باقی بمانید.

آنها ممکن است معیار واقعی موفقیت نباشند، اما حداقل نگه داشتن خطاها باید یکی از اهداف کلیدی شما باشد تا مطمئن شوید همه صفحات شما باید ایندکس شوند.

این موارد را در فهرست ← پوشش در کنسول جستجوی Google پیدا کنید.

12. سرعت صفحه

سرعت سایت شما چیزی است که می تواند بر رتبه بندی جستجوی شما (و ترافیک حاصله) و تبدیل شما تأثیر منفی بگذارد و توجه دقیق به این امر ضروری است.

اکنون، ما می دانیم که به چه چیزی فکر می کنید، که قبلاً زمان خود را صرف بهینه سازی امتیاز سرعت صفحه سایت خود کرده اید، و همه چیز واقعاً خوب به نظر می رسد. و این عالی است. اما کی بود؟

این معیارها می توانند در طول زمان به دلایل مختلفی تغییر کنند.

شاید یکی از اعضای تیم تحریریه شما رفته و تصاویر پست وبلاگ شما را با تصاویر جدید جایگزین کند، اما فراموش کرده است آنها را بهینه کند، و اکنون اندازه فایل های بزرگی دارند که سرعت این صفحات را کاهش می دهد؟

شاید سرور شما به خوبی زمانی که سرعت سایت خود را تجزیه و تحلیل کردید، کار نمی کند.

واقعیت این است که این موارد می‌توانند در طول زمان تغییر کنند، بنابراین باید به سرعت سرعت سایت خود را زیر نظر داشت.

شما به راحتی می توانید با استفاده از ابزار ممیزی سایت Semrush، با اجرای خزیدن های منظم (پیشنهاد می کنیم به صورت هفتگی) از این مسائل مراقبت کنید که هر صفحه ای را که کند به نظر می رسد برجسته می کند.

به طور خاص، می‌توانید گزارش عملکرد سایت را عمیقاً بررسی کنید تا بینش‌هایی در مورد سرعت مشاهده کنید.

پس از آن می توانید در مورد آنها به عنوان یک مسئله عمل کنید. به جای رنج بردن در نتیجه سرعت پایین صفحه.

نتیجه

تنظیم و اندازه‌گیری KPIهای سئو می‌تواند به شما کمک کند تا تلاش‌های خود را متمرکز نگه دارید و عملکرد کمپین خود را به طور مداوم اندازه‌گیری کنید.

در حالی که هر بازاریاب KPIهای خود را دارد که باید آنها را ردیابی کرده و به ذینفعان اصلی گزارش دهد، واقعیت این است که شما باید آنها را در محل خود داشته باشید و به طور منظم عملکرد سایت خود را در برابر آنها تجزیه و تحلیل کنید.

شاخص‌های کلیدی عملکرد می‌توانند به حفظ رشد شما کمک کنند و در عین حال به‌عنوان شاخصی عمل می‌کنند که نشان می‌دهد پیشرفت در برابر اهداف گسترده‌تر خود را مشاهده می‌کنید.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *